تعداد بازدید: ۱۶۷
کد خبر: ۸۰۸۱
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۲ - 30 November 1403
گزارش خبرگزاری فارس از نقش خیران ایرانی در گل‌آرایی اعتاب مقدسه

وقتی اولین بار پای گل‌های ایرانی به کربلا باز شد

این گل‌ها عاقبت بخیر هستند.بعضی گل‌ها سهم مراسم ترحیم، برخی واسطه پیوند دل‌ها و بعضی‌هایشان مهمان مراسم عروسی هستند اما این‌گل‌ها انتخاب می‌شوند تا روی بهشتی‌ترین نقطه زمین عمرشان را رابگذارند.حتی وقتی خشک می‌شوند هم کسی آن‌ها را دور نمی‌ریزد هنوز ارج و قرب‌شان را دارند. زائران به نشانه تبرک برگ برگ‌شان را می‌برند و روی چشم می‌گذارند.

خبرگزاری فارس: هر سال در چنین روزی ردای سبز رنگ خادمی به تن می‌کردند، خوش عطرترین پیشکشی‌های جهان را کنار هم در سبد‌های گل ردیف می‌کردند و آن‌وقت هر کدام طبقی از گل به دست از مسیر پر پیچ و خم بازار، راه گنبد سفید حرم را پیش می‌گرفتند و صدای همخوانی‌شان موقع نجوای: «جانم رقیه...» کوچه‌های تنگ و باریک بازار دمشق را سر شوق می‌آورد. سال‌هاست روز میلاد دردانه امام حسین علیه‌السلام کاروان گل‌آرایی عتبات از ایران با هزاران هزار گل پیشکشی راهی سوریه می‌شود و ضریح و صحن و صحرای سه‌ساله را به یمن قدم‌هایش گل‌باران می‌کنند، اما وجود منحوس تروریست‌های تحریرالشام امسال این سعادت عرض ارادت را از این گروه و ده‌ها تولیدکننده گل و گیاه ایرانی که مدت‌هاست خوش‌بوترین رزهایشان و قشنگ‌ترین لیلیوم‌هایشان را برای ضریح سه‌ساله دست‌چین می‌کنند، گرفت. گروهی که حتی در روز‌های حضور داعش هم پایش از سوریه قطع نشد و زیر آتش جنگ هم زیبایی عید میلاد را با طبق‌های گل در صحن و سرای حضرت دو چندان کرد. جای خالی کتیبه‌های سبز رنگ عید بر در و دیوار‌های حرم، سبد‌های گل بر تاج ضریح، عروسک‌های پیشکشی مردم و حتی صدای ذاکری که نام سه‌ساله را ببرد و زائرانش را از این کلکسیون زیبایی در کنار هم به وجد بیاورد بیشتر از هر کسی شاید دل گروه گل‌آرایی عتبات را به درد آورد. اما ما فرصت حضورشان را در ایران غنیمت شمردیم تا به بهانه‌ی میلاد حضرت رقیه سلام الله علی‌ها راوی داستان جالب حسین فرجی و دوستانش باشیم که افتخار خادمی گل‌آرایی تمام عتبات مقدسه را بیش از ۲۰ سال است که از آن خود کرده‌اند.

یک نذر خاص که افتخار خادمی تمام عتبات مقدسه را از آن آقای گل‌فروش کرد
۲۰ سال خادمی گل‌آرایی تمام عتبات مقدسه از مشهد تا کربلا، از کاظمین و سامرا تا دمشق و... آه از نهاد آدمی بلند می‌کند و بغض حسرت می‌نشاند بیخ گلویش که چه سعادتی! آدم است دیگر پیش خودش می‌گوید حتما پای یک آشنای دم کلفت و یک پارتی حسابی در میان است که یک گروه چند نفره ۲۰ سال است در قشنگ‌ترین روز‌های تقویم در بهشتی‌ترین نقطه‌های زمین هستند. بعد هم سرش سوت می‌کشد که این آشنا هر که هست حسابی حرفش نفوذ دارد که این گروه پایشان از ایران به دمشق و عراق هم باز شده. اما حسین فرجی و دوستانش هیچ آشنا و پارتی‌ای جز حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها ندارند. همه‌چیز از یک توسل دلی به حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها شروع شد و خانم‌جان خودشان مسیر این سعادت را به رویشان باز کرد. ماجرایی که حسین فرجی مسئول گل‌آرایی عتبات مقدسه برایم نقل می‌کند.

وقتی اولین بار پای گل‌های ایرانی به کربلا باز شد

از سربازی که برگشت پای حجره گل‌فروشی پدرش مشغول شد. پدر موهایش هم‌رنگ مریم و نرگس‌ها در این کار سفید شده بود و چم و خم بازار را می‌دانست. کاسب آبرودار و خداشناسی بود برای همین هم حسین فرجی دلش می‌خواست شاگردی بابا را کند. سال ۷۱ ایام ولادت حضرت زهرا سلام الله علی‌ها نذر گل گوشه‌ی دلش نشست. آدمی برای عزیزترین‌هایش گل پیشکش می‌کند و حسین فرجی هم نیت کرد ارادتش را به مادر سادات با چند سبدگل‌تر و تازه و خوش‌عطر نشان بدهد. آن سال دست‌خالی به مراسم مولودی نرفت. مثل هر کس دیگری که دلش می‌خواهد در این شادی شریک باشد و برای چشم روشنی هدیه‌ای ناقابل برای اهل‌بیت علیهم‌السلام ببرد با پدر چند سبد گل آماده کردند و برای حسینیه فاطمیون که در نزدیکی خانه‌شان بود بردند. بعد از آن انگار این نذر دلی یک قرارداد نانوشته برای کاسبی‌شان شد. هرسال میلاد حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها بهترین گل‌های مغازه انتخاب می‌شدند تا پیشکش مادر شوند. کم‌کم این رسم کاسبی‌شان روی برگ‌های دیگر تقویم هم نشست، ولادت حضرت علی علیه‌السلام، مبعث پیامبر صلی‌الله علیه و آله، عیدغدیر و... هر تاریخ مبارکی که از راه می‌رسید تازه‌ترین گل‌های مغازه‌شان را به صف می‌کردند تا پدر، پسری بهترین سبد‌ها گل را آماده کنند. برای بعضی از هم‌صنفی‌ها سوال بود حجره کوچک آقای فرجی مگر چه‌قدر درآمد دارد که این همه گل بذل و بخشش می‌کنند، اما باز چرخ کاسبی‌شان بهتر از بقیه می‌چرخد، این همه برکت برای آقای فرجی پدر و اقای فرجی پسر هم سوال بود، اما اعتقاد داشتند نام حضرت زهرا سلام‌الله روی هر چیزی بنشیند برکت پیدا می‌کند، مثل گردنبند پر برکت خانم جان که گرسنه‌ای را سیر کرد، برهنه‎‌ای را پوشاند، برده‌ای را آزاد کرد و دوباره به صاحبش بازگشت.

وقتی اولین بار پای گل‌های ایرانی به کربلا باز شد
آدم‌ها معمولا به هر بهانه‌ای رشته‌های دلشان را به دامن اهل‌بیت‌علیهم السلام گره می‌زنند و اسمش را نذر می‌گذارند، اما اینکه یک نذر چطور وسعت پیدا می‌کند به چشم اهل‌بیت می‌آید و تا خودخود ضریح می‌رسد داستان خاص خودش را دارد. داستانی که از کربلای سال ۷۸ شروع شد. آن سال حسین فرجی قرار بود برای اولین‌بار کربلا را ببیند، از شوق حضور در کربلا آن هم در اعیاد شعبان تصمیم گرفت بخشی از گل‌های حجره پدر را برای امام حسین و حضرت عباس علیهم السلام به پیشکشی ببرد. همین شد که محتویات چمدان آقای فرجی با دیگر هم کاروانی‌هایش فرق داشت، برخلاف همه که لباس و تنقلات و وسایل شخصی‌شان را به همراه آورده بودند، حسین فرجی چمدانش را پر از گل کرده بود، گل‌هایی که با ظرافت شاخه به شاخه آن‌ها را پیچیده بود تا در مسیر طولانی‌ای که با اتوبوس در پیش داشتند پژمرده نشود. روز میلاد امام حسین علیه‌السلام چند قدم آن‌طرف‌تر از بین‌الحرمین ایستاده بود و شاخه‌های گل را به دست زائران می‌داد تا شش‌گوشه را گل باران کنند. مردم عراق به خاطر شرایط آب و هوایی کمتر گل طبیعی دیده بودند و نذری خوش‌رنگ و بوی آقای فرجی حسابی به دلشان نشست. لحظه‌های قشنگی رقم خورد، اما تنها حسرت آقای گل‌فروش این بود که یک روز به‌جای یک چمدان یک تریلی گل برای امام حسینش بیاورد. هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کرد با وجود شرایط و سخت‌گیری‌ها آروزیش برآورده شود، اما شد...

وقتی اولین بار پای گل‌های ایرانی به کربلا باز شد

حجره‌های کوچکی که گل‌هایشان کربلایی شدند
هنوز نذر گل‌آرایی‌شان در ایران پابرجا بود حتی گروه‌شان بزرگ‌تر هم شده بود چند تن از کاسبان دیگر هم وقتی از کار خیر حجره آقای فرجی باخبر شدند، در هر مناسبتی یک بغل از بهترین و گران‌ترین گل‌هایشان را می‌آورند و می‌گفتند هدیه به اهل‌بیت، هر وقت هم قرار بر گل‌آرایی مراسمی بود بی‌معطلی پای کار حاضر می‌شدند. رشته این کار خیر، چون از محبت به حضرت فاطمه سلام‌الله‌علی‌ها آغاز شده بود نام گروه‌شان را به نام خانم‌جان مزین کردند. همین نام هم کلید گشایش همه‌ی کارهایشان شد، رمز ورودشان به عراق، دمشق و. سال ۸۳ یک سفر زیارتی به مشهد قسمت آقای رجبی شد، همانطور که کنج حرم ایستاده بود و چشمش بین زیارت‌نامه و ضریح در رفت و آمد بود. نگاهش به جام‌های گل بالای ضریح افتاد: «آقاجانم یعنی میشه یه روز به مدد حضرت زهرا سلام الله علی‌ها من بتونم بالای شش‌گوشه را پر از گل کنم؟!» عتبات مقدسه برخلاف حرم رضوی گل‌آرایی نداشتند و آقای گل‌فروش دلش می‌خواست ضریح را با رز‌های سرخ و سفید، داوودی‌های رنگارنگ، مریم‌های خوش عطر و... آذین ببندد. در حساب و کتاب خودش محال بود، اما برای امام رضا علیه‌السلام کاری نداشت. فکر و خیالش مدام او را از رویایش دور‌تر می‌کردند: «مگه میشه این همه گل رو تا عراق برد؟! اصلا اگه ببرم هم اجازه نمیدن ببرم داخل حرم. کی به من اجازه میده اخه ضریح رو گل آرایی کنم؟! اصلا کی منو می‌شناسه؟! به همین راحتی نیست که تشکیلات داره، حساب و کتاب داره...»
تازه از مشهد برگشته بود که دوستی سر راهش قرار گرفت که از قضا مداوم به عراق رفت و آمد داشت، دل را به دریا زد و پیشنهادش را مطرح کرد: «من و چندتا از گل‌فروشای بازار می‌خواستیم اگر بشه با هزینه خودمون ضریح حرمین شریفین کربلا را گل‌آرایی کنیم.» برخلاف انتظارش استقبال خوبی از پیشنهادش شد. آن دوست حلقه وصلی شد بین او و ستاد بازسازی عتبات و بقیه هماهنگی‌ها هم شکل گرفت. خبر که در بازار پیچید ۵۰ هزار شاخه گل جمع شد، هر کس با هر توانی گل‌هایش را برای پیشکشی می‌آورد، بعضی از حجره‌دار‌ها هرچند سن و سال دار، اما هنوز پای خودشان به کربلا باز نشده بود، اما دل‌شان خوش بود گل‌هایشان می‌نشیند روی ضریح امام حسین و حضرت عباس علیهم السلام و سلام آن‌ها را به ارباب و علمدارش می‌رساند. برای همین حرف‌هایشان را در گوش گلبرگ‌ها زمزمه می‌کردند: «به امام حسین بگو گره از کار ما باز کنه... به اربابم بگو دلتنگشم. شفای بچه‌ام را از علمدار بگیر...»

وقتی اولین بار پای گل‌های ایرانی به کربلا باز شد

ماجرای گل‌هایی که عاقبت بخیر می‌شوند
۲۰‌سال از آن روز‌ها می‌گذرد و کاروان مردمی گل‌آرایی عتبات هر سال دست پر‌تر از قبل پا در عراق، دمشق و مشهد و... می‌گذارد. از استرزیا، آنتوریوم، آلسترومیریا و میخک تا ژربرا، رز، گلایل و داوودی؛ گل‌هایی در شکل‌ها و رنگ‌های متنوع در کوله‌بارشان پیدا می‌شود که همه و همه اهدایی مردم است. تولید کنندگان گل در سراسر کشور از پاکدشت، محلات، سر پل ذهاب کرمانشاه، یزد تا تبریز، شیراز، اصفهان و شهر‌های شمالی کشور هر سال بخشی از گل‌هایشان را به این نیت در دل خاک می‌کارند که پیشکش عتبات مقدسه کنند. گل‌هایی که عزیز کرده‌اند و دلخوشی تولید کنندگان. به قول آقای فرجی این گل‌ها عاقبت بخیر هستند: «بعضی گل‌ها سهم مراسم ترحیم می‌شوند، برخی واسطه پیوند دل‌ها می‌شوند، بعضی‌هایشان مهمان مراسم عروسی هستند، اما این‌گل‌ها انتخاب می‌شوند تا روی بهشتی‌ترین نقطه زمین عمرشان را رابگذارند. حتی وقتی خشک می‌شوند هم کسی آن‌ها را دور نمی‌ریزد هنوز ارج و قرب‌شان را دارند. زائران به نشانه تبرک برگ برگ‌شان را می‌برند و روی چشم می‌گذارند. اینجاست که آدمی می‌فهمد عزت با این خانواده است و تمام.» امسال کاروان گل‌آرایی با ۴۵۰ هزار شاخه گل با دو تریلی راهی کربلا شد. آقای فرجی می‌گوید که این چند برابر شدن تعداد گل‌ها در هر سال سندی است بر عنایت‌هایی که اهل‌بیت به صاحبان و واقفان این نذر می‌کنند. هر سال از خیلی قبل‌تر از موعد تماسی روی تلفنش می‌نشیند و کسی پشت خط می‌گوید: «امسال روی گل‌های ما چندبرابر حساب کنید، مثل همیشه گره از کارمون باز شد و حاجت روا شدیم. جوری به برکت به کسب مون اومده که امسال وسع‌مون بیشتره.»
وقتی اولین بار پای گل‌های ایرانی به کربلا باز شد
کاروان گل‌آرایی عتبات یک روز به مدینه می‌رسد
چندسال بعد از آنکه پایشان به عراق باز شد، گل‌آرایی حرم امام رضا علیه‌السلام و سوریه هم به دست گرفتند. شاید باورش سخت باشد که تنها جوازشان برای حمل و نقل هوایی گل‌ها تا سوریه، رضایت تولیت حرم‌ها و هماهنگی‌های لازم فقط چند عکس از گل‌آرایی در حرم امام حسین علیه‌السلام بود و نام حضرت زهرا سلام الله علی‌ها که همیشه گره از کارشان باز می‌کند. حتی وقتی داعش در سوریه جولان می‌داد، حتی وقتی کرونا دنیا را گرفته بود پای کاروان گل‌آرایی از سوریه قطع نشد. در این رفت و آمد‌ها یک بار هم قسمت‌شان شد در مراسم غبارروبی حرم حضرت رقیه شرکت کنند و سنگ مزار کوچک سه‌ساله را از نزدیک زیارت کنند. سال پیش حرم را با پرچم‌های رنگی تزئین کردند، بادکنک به دست زائر کوچولو‌های حرم دادند، وجب به وجب صحن و سرا را گل چیدند و عروسک هدیه دادند. امسال، اما پا به پای دلتنگی گل‌ها در این جشن اشک ریختند و درد دوری کشیدند. البته یقین دارند این دوری زیاد دوام نمی‌آورد، شاید سال بعد دوباره کوچه‌های باریک بازار شام را پشت سر بگذارند، چشم‌شان به سفیدی گنبد سه‌ساله روشن شود و هرچه گل در دنیا هست را پیشکش دخترکوچولوی امام حسین علیه‌السلام کنند.
وقتی اولین بار پای گل‌های ایرانی به کربلا باز شد

آقای فرجی نقطه می‌گذارد ته خط حرف‌هایش و گفتنی‌هایش ته می‌کشد. دوست دارم بدانم این نذر دلی که از یک حسینیه کوچک شروع شد و به حرم امام حسین علیه‌السلام رسید تا کجا قرار است برود. آقای فرجی در این رفت و‌آمد‌ها در خلوت دلش با حرم‌ها در آن لحظه‌هایی که خودش است و صدای نجوای گروه گل‌آرایی، ضریح مبارک و خودنمایی گل‌ها، چه دعایی کرده که منتظر استجابتش است؟! جواب کوتاه است و شیرین، حلاوت آینده‌ای که در چند خط برایم به تصویر می‌کشد آن‌قدر شیرین است که دوست دارم مصاحبه‌ام با جملات خودش تمام شود: «مدینه باشیم، حرم حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها و گل‌ها را سنگ‌فرش قدوم زائرین کنیم.»

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
ویدیو